شنبه 12 فروردين 1391برچسب:بیرنگی,درد سر,بهونه,ابوالفضل مسعودی,علی جوان نژاد,دانلود,, :: 6:4 :: نويسنده : علی جوان نژاد
هر چه بود گذشت...
و از آنچه گذشت این ترانه ماند...
امیدوارم لذت ببرید ازش!
این ترانه ایست که من روش سرمایه گذاری کردم:
این ترانه ایست که ابوالفضل روش سرمایه گذاری کرد:
این هم بچه سر راهیه:
ملودی،تنظیم و خواننده:ابوالفضل مسعودی
ترانه سرا:علی جوان نژاد(خاتم-خودم)
تولید: 10 فروردین ماه 1391
سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, :: 8:38 :: نويسنده : علی جوان نژاد
نمی شود گفت داستان کوتاه اما خودم وقتی می نوشتمش مختصر حالی کردم به خصوص که آهنگ پرچم سفید توی گوشم بود. چقدر به خودم بد گفتم که چرا این 5-6 سال نوشتن را گذاشتم کنار حیف واقعا حیف!قلمم ضعیف شده!
ادامه مطلب ...
داشتم کتاب"بر آشفتن گیسوی تاک" از «موسوی گرمارودی» را می خواندم که رسیدم صفحه41 آنجایی که می گوید:منی که غرقه ی دریای عشق بیرنگم...
دیگر ادامه اش را نخواندم بس که دلم برای خودم سوخت.حسرت خوردم که چه آزاد می تواند از هر واژه استفاده کند بی آنکه انگی بهش بزنند.
حالا ما یک وقت هایی شکری خورده دل در بیرنگ خاتونی بسته بودیم؛حالا که به هر وضع و هر حالت دل بریدیم هرکجا واژه شریف را می بینند فکر می کنند قصد ما مادمازل بوده!
خواهشا مرا محدود نکنید...بگذارید شعرم بسان آب روان برود هر کجا که می خواهد....
ادامه مطلب ... پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, :: 12:31 :: نويسنده : علی جوان نژاد
آخ که چقدر خوبه، قدم زدن با تو
چه خوب و آفتابیه، هوای من با تو تو کافه های شلوغ، گوش دادن به صدات چه لذتی داره... تو خلوت کوچه،گرفتن دستات، چه لذتی داره... مطلع آهنگ کافه های شلوغ محسن چاوشی - ترانهسرا: حسین صفا
این همه ایده داستانی رو ننوشتم و ننوشتم تا آخرش این اجل معلق مث جن بو داده تو مُخم ظهور کرد و جونمو به لب رسوند تا بنویسمش و من که به نفع شعر از خیر نویسندگی تا حدودی گذشته بودم مجبور شدم بیام قلم فرسایی و بعد یه هفته که داستان تو مغزم پخت بالاخره بچه به دنیا اومد...
البته خب زیاد حرفه ای نبودم. کج و کوله شده شرمنده!آخه کار من شعره نه داستان!
یه عذر خواهی هم بکنم که این داستان بی حیایی زیاد داشت و تا جایی که تونسم رو بی حیایی یاش انگشت گذاشتم اما باز هم داستان طلب می کرد...شرمنده...واقعا شرمنده!
این هم از اولین تولیدات ادبی 1391 ما!
ادامه مطلب ... سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:دکتر افشین یداللهی,حسین صفا,کاکایی,, :: 16:15 :: نويسنده : علی جوان نژاد
چشمات و باز کردی دنیام زیر و روشد چشمات و بستی وباز تاریکیام شروع شد موهات کهکشون و چشمات ستاره هاتن منظومه های شمسی جفت گواره هاتن کی بین مهربونا مثل تو مهربونه نامهربونی با تو بد نیست بد شگونه ترانه با من بمون حسین صفا از آلبوم پرچم سفید!
خب لابد باس تبریک بگم...پس نوروزتون تا ابد مبارک!
تو این سالی که اومد و ساعات اولیه ش برام با آهنگ«هر روز پاییزه»محسن چاوشی سپری شد داشتم فک می کردم که این سالی که گذشت چقدر تولیدات هنری داشتم دیدم در کل 55 فقره شعر و ترانه سروم که به نسبت فک کنم قابل قبول باشد.ترانه رو تو سال90شروع کردم و با اینکه 6 ماه بیشتر نیست رو ترانه کار می کنم به جاهای خوبی رسیدم و به زودی 4 تا از اون 9 تا خونده می شه!
البته خوب در جایی که دکتر افشین یداللهی و کاکایی ها و البته حسین صفا ها هستن و نبی سروی ها هم تو راهن من و امثال من محلی برای اعراب نداریم!!!!!!
امروز می خوام یکی از ته مانده های عجیب سال پیش را بذارم.امیدوارم یه خورده هم شده ازش سر در بیارین!
ادامه مطلب ...
رستخیز عشق وقتی چترمان خداباشد بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد. درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||||
|