پویا تر از همیشه
بگذار عمق حادثه را برملا کنم
بنشین که عقده از دل بیمار وا کنم
بگذار تا که فاش کنم راز خویش را
وز واژه های سرخ قیامت به پا کنم
از هول رنجش تو من این سر به مهر را
با ترس و لرز واژه به واژه ادا کنم
آخر چگونه با تو بگویم ز حال خویش؟
صحبت چگونه با تو از این ماجرا کنم؟
آری من عاشقت شده ام عیب عشق چیست؟
آخر چرا ز عشق تو ای گل حیا کنم؟
آب از سرم گذشته که عشقت ز حد گذشت
دیگر چرا به حرف کسی اعتنا کنم؟
می ترسم ارتباط تو با من شود خراب
گر درد دل ز عشق شما با شما کنم
پویا تر از همیشه ام ای مژده وجود
تا در دلت علاقه ای از خویش جا کنم
5/12/1390
رستخیز عشق وقتی چترمان خداباشد بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد. درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||||
|