پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, :: 12:31 ::  نويسنده : علی جوان نژاد

 

آخ که چقدر خوبه، قدم زدن با تو
چه خوب و آفتابیه، هوای من با تو
تو کافه های شلوغ، گوش دادن به صدات     چه لذتی داره...
تو خلوت کوچه،گرفتن دستات،        چه لذتی داره...
مطلع آهنگ کافه های شلوغ محسن چاوشی - ترانه‌سرا: حسین صفا
این همه ایده داستانی رو ننوشتم و ننوشتم تا آخرش این اجل معلق مث جن بو داده تو مُخم ظهور کرد و جونمو به لب رسوند تا بنویسمش و من که به نفع شعر از خیر نویسندگی تا حدودی گذشته بودم مجبور شدم بیام قلم فرسایی و بعد یه هفته که داستان تو مغزم پخت بالاخره بچه به دنیا اومد...
البته خب زیاد حرفه ای نبودم. کج و کوله شده شرمنده!آخه کار من شعره نه داستان!
تازه نثر غالب من هم کلاسیکه نه مدرن و بیشتر فلوبرم تا مثلا مستور!
یه عذر خواهی هم بکنم که این داستان بی حیایی زیاد داشت و تا جایی که تونسم رو بی حیایی یاش انگشت گذاشتم اما باز هم داستان طلب می کرد...شرمنده...واقعا شرمنده!
این هم از اولین تولیدات ادبی 1391 ما!


ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

رستخیز عشق
وقتی چترمان خداباشد بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد.
درباره وبلاگ

هرگونه حرفی را نباید با زبان فهمید/ آخر خودت باید بدانی دوستت دارم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رستخیز عشق و آدرس rastkhiz.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 49
بازدید ماه : 126
بازدید کل : 13648
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 310
تعداد آنلاین : 1

Alternative content