اشک شیشه ها
گذاشتم عکستو گریون،لای قرآن روی قلبم
صدای قلبمو گوش کن! شبیه اسم زیباته
چکید اشکم رو دس خطت،غمم تو واژه هات گم شد
چشای ابری و خیسم،هواییِ تماشاته
یه خط دیگه رو تقویم،یه روز دیگه هم شب شد
شب و روزام بدون تو،تو خاموشی هدر میشن
همه فکرای بکر من،توی این خونه ی ساکت
با تیک تاکای اجباری،یهویی دس به سر می شن
تو چشم پنجره خوندم که برگشتی تو کارت نیست
تو رفتی بی من و انگار روشیشه اشک می شینه
اتاقا سرد و دلگیرن،دلم می گیره بی چشمات
هوای سرد و تنهایی چه دلگیره چه سنگینه
زمونی خونمون مث بهشتی غرق شادی بود
تو رفتی انفرادی شد،منم توش مث زندونی
رو دیواراش پر از خط و پر از شعر و پر از نقشه
تو قلب زندونی ش غصه،پشیمونی،پریشونی
به تو راه گریزی نیس،تموم شهر بن بسته
به تنهایی م محکومم،از این اوضاع غمگینم
شدم شبگرد و سرگردون،بگو کابوس می دیدم
بگو هستی کنار من،دارم من خواب می بینم!
2خرداد 1391
رستخیز عشق وقتی چترمان خداباشد بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد. درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |