بخت سعید
 
شنبه 5 شهريور 1390برچسب:بخت سعید,رفت,علی جوان نژاد,خاتم,, :: 19:28 ::  نويسنده : علی جوان نژاد

 

بخت سعید
با ناز و طعنه شعله به جانم کشید و رفت
ناز غریبه ای به دل و جان خرید و رفت
چون با غریبه گشت، سر آشنا نداشت
اخمی نمود با من و دامن کشید و رفت
لعنت به آن کلاغ هوسباز کز هوس
آن غنچه یگانه از این باغ چید و رفت
غوغا نکرده سوختم آن گون که شمع گفت
دیوانه وار سوختنم جمله دید و رفت
آن بت هوای معبد قلب مرا نداشت
کآخر به خشم قلب من از هم درید و رفت
گفتم مرو که بعد تو مرگم بعید نیست
خندید و گفت:نیست چنان هم بعید و رفت
ویرانه جسم من به چه امید زنده است؟
کز بامش آن همای سعادت پرید و رفت
خاتم چو دیـد گشته ام از بخت پایمال
لبخند زد به این همه بخت سعید و رفت
24/5/1390



رستخیز عشق
وقتی چترمان خداباشد بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد.
درباره وبلاگ

هرگونه حرفی را نباید با زبان فهمید/ آخر خودت باید بدانی دوستت دارم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رستخیز عشق و آدرس rastkhiz.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 129
بازدید کل : 13651
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 310
تعداد آنلاین : 1